نظرات در مورد نوروفیدبک

این روزها نظرات در مورد نوروفیدبک بسیار متفاوت و ضد و نقیض است. به نحوی که وقتی به دنبال اطلاعاتی در زمینه اثرات این روش درمانی می‌گردید، واقعاً گیج می‌شوید.

اگر با نوروفیدبک و کاربردهای آن آشنایی ندارید، ابتدا می‌توانید مقالات زیر را مطالعه کرده و با این تکنیک آشنا شوید.

نوروفیدبک چیست؟

کاربرد نوروفیدبک

از این رو که نظرات در مورد نوروفیدبک در فضای نت فراوان و متناقض است، در این مطلب سعی کردیم نظر برخی از متخصصان این حوزه را گردآوری کرده، تا شما دید بازتری نسبت به اثرات نوروفیدبک داشته باشید.

نوروفیدبک یک روش درمانی نوین، آینده‌دار و رو به گسترش است که هر ساله پژوهش‌های فراوانی در جهان و ایران در این زمینه انجام می‌شود که به آن جایگاهی رو به رشد داده است.

نظرات در مورد نوروفیدبک

در حال حاضر درباره نوروفیدبک و کاربردهای بالینی آن نظرات متفاوتی وجود دارد: برخی نوروفیدبک را “وسیله‌ای برای کلاهبرداری” و برخی دیگر نیز نوروفیدبک را “تکنیکی کاملاً مؤثر” می‌دانند.

مسلماً در ایران نیز مانند هر جای دیگری نوروفیدبک با واکنش‌های مختلف و متناقضی مواجه است. به نظر می‌رسد این نظرات موافق و مخالف ناشی از موارد متعددی نظیر احساسات شخصی، تعصب به روش واکنش‌های کلاسیک و مقاومت در برابر تکنیک واکنش‌های جدید، نداشتن آگاهی کافی و لازم در این حوزه، تمایل به سودجویی، ابزار گرایی، تمایل کورکورانه به استفاده از تکنولوژی جدید باشد.

با هم برخی نظرات در مورد نوروفیدبک را می‌خوانیم:

بیوفیدبک به عنوان روشی مطرح در حوزه روان‌شناسی از دهه ۱۹۶۰ شروع به رشد کرد. این روش از ابزارهای مشاهده‌گر که به بدن وصل هستند استفاده می‌کند، تا اطلاعاتی درباره عملکرد برخی از اندام (از قبیل درجه حرارت، تعداد و عمق تنفس، سطح تنش ماهیچه‌ای و حتی فعالیت سیستم عصبی) ارائه دهد.

پژوهش‌های متعدد حاکی از این امر است که هر چه افراد دسترسی جزئی‌تری به اطلاعاتی درباره آنچه در بدنشان در حال انجام است داشته باشند، بیشتر قادر به کنترل عملکردهایشان خواهند بود (لاورنس، ۲۰۰۲).

نوروفیدبک شکلی از بیوفیدبک است که فرد از فعالیت الکتریکی مغز خویش پس‌خوردهایی دریافت می‌کند. در واقع با استفاده از شرطی‌سازی عاملی این ریتم واکنش‌های الکتروآنسفالوگرافیک، فرد قادر می‌شود فعالیت امواج مغزی خویش را تنظیم و تعدیل نماید (هاموند، ۲۰۰۸).

طبق یکی از اصول پایه سایبرنتیک، فرد نمی‌تواند متغیری را کنترل کند مگر آن که اطلاعات لازم از آن متغیر را دریافت نماید. این اطلاعات را پس‌خورد می‌نامند. اصل دیگری نیز بیان می‌دارد که وجود پس‌خورد خارجی یادگیری را ممکن می‌سازد (شوارتز و آندراسیک، ۲۰۰۳).

آنچه در سایبرنتیک، پس‌خورد نامیده می‌شود در روان‌شناسی رفتاری تحت عنوان شرطی‌سازی عامل و از اصول یادگیری دانسته شده است؛ پس‌خوردهایی که از نتایج مثبت یا منفی یک رفتار به دست می‌آیند، می‌توانند جاندار را شرطی کرده و یا موجب تغییر رفتار گردند. به همین دلیل بسیاری از متخصصان به ویژه روان شناسان، بیوفیدبک را نوعی یادگیری عاملی می‌دانند (شوارتز و آندراسیک، ۲۰۰۳).

نوروفیدبک در واقع همان EEG بیوفیدبک است. ثبت فعالیت الکتریکی مغز، یکی از روش واکنش‌های مهم بررسی رابطه بین مغز و رفتار بوده (هنریش و همکاران، ۲۰۰۷) و این که مغز تنظیم کننده مرکزی هیجان‌ها، افکار و رفتارهایی است که افراد را به مطالبه مشاوره و درمان روان‌شناختی وا می‌دارد (لاورنس، ۲۰۰۲).

نظرات در مورد نوروفیدبک و عوارض جانبی آن که بحث مهمی هم هست، این‌گونه است: ابزارهای مورد استفاده در نوروفیدبک، صرفاً به عنوان منبع مثبت و پس‌خورد دهنده اطلاعات به کار برده می‌شوند و هیچ‌گونه جنبه تهاجمی ندارند. در واقع نوروفیدبک سیستم انتقال یکسویه اطلاعات از مغز به بیرون بوده، و هیچ چیزی از بیرون وارد مغز نمی‌شود (زایدل و بارینا، ۲۰۰۵).

به‌تدریج نوروفیدبک به روشی درمانی تبدیل گشت که در کلینیک‌های سراسر دنیا، به منظور بهبود و درمان اختلال‌های مختلف به کار گرفته می‌شود (دمس، ۲۰۰۵).

در خصوص کارایی نوروفیدبک در درمان اختلال‌های گوناگون، مطالعات متعددی صورت گرفته است که پرداختن به همه آن مطالعات از حوصله این مقاله خارج است.

اما تردیدی نیست که نوروفیدبک جایگاه رو به رشدی در پژوهش‌ها یافته و اثر بخشی آن در برخی اختلالات مانند اختلال بیش‌فعالی – نقص توجه (ADHD)، اوتیسم، صرع، اختلال یادگیری، اختلال‌های افسردگی و اضطرابی و صدمه مغزی و… بررسی شده است.

با این حال هنوز پرسش‌های بی‌جواب دیگری در این زمینه باقی است که نیازمند پژوهش است.

شواهد متعدد حاکی از این است که شرطی‌سازی امواج خاص عصبی، دارای اثرات رفتاری ویژه‌ای هستند که این اثرات در گروه پلاسیبو (نوروفیدبک ساختگی) مشاهده نمی‌شود. این یافته‌ها می‌توانند موید اختصاصی بودن درمان با نوروفیدبک باشند.

یافته‌های حاصل از مطالعه‌ای که از سوی لوبار و شوس (۱۹۷۷) انجام شد، نشان دهنده سه نکته است: ۱- دست‌کاری امواج عصبی با استفاده از شرطی‌سازی عاملی – نوروفیدبک امکان‌پذیر است.
۲- اثر نوروفیدبک اختصاصی است.
۳- نکته هشدار دهنده این است که انتخاب نادرست پروتکل عوارض منفی در پی خواهد داشت.

درمانگران نوروفیدبک

در انتها باید گفت مسئله‌ای که در ایران بغرنج‌تر جلوه می‌کند، مسئله افرادی است که به عنوان درمانگر از نوروفیدبک برای درمان اختلال‌های مختلف استفاده می‌کنند.
گاهاً به دلیل عدم تسلط درمانگر و استفاده غیر دقیق از پروتکل‌های مناسب، علایم بیماری بهبود نخواهد یافت و حتی چنان چه پروتکل درمانی نادرست انتخاب شده باشد اثرات جانبی منفی نیز در پی خواهد داشت. مطابق معیارها، درمانگران می باید آموزش دیده و دارای مدرک ویژه‌ای موسوم به (BCIA) باشد.

افرادی که می‌خواهند از نوروفیدبک برای درمان استفاده کنند می باید در این زمینه‌ها آشنایی داشته باشند:
آسیب‌شناسی روانی، اصول کلی درمان به ویژه درمان‌های شناختی رفتاری و از همه مهم‌تر نوروفیزیولوژی، الکتروفیزیولوژی به طور اختصاصی‌تر، الکتروانسفالوگرافی.

شناسایی فعالیت الکتریکی مغزی از فعالیت الکتریکی غیر مغذی (انواع آرتیفکت‌ها از جمله برق شهر یا آرتیفکت‌های ناشی از عضلات)، انتخاب صحیح مکان نصب الکترود، انتخاب مونتاژ مناسب، انتخاب صحیح باندی که می باید تقویت یا بازداری شود، تعیین حدود آستانه‌ای که تقویت یا بازداری انجام می‌شود و در نهایت انتخاب درست پروتکل درمانی در مسئله درمان با نوروفیدبک ضروری است (هاموند، ۲۰۰۸).